loading...
lιlıسایت تفریحی و سرگرمی 8 فام_lιlı8fam
آخرین ارسال های انجمن
دانیال بازدید : 132 جمعه 16 مرداد 1394 نظرات (0)

.....

پیش از این هرچار فصل روزگارم سردبود

شانه هایم بی بهار و شاخه هایم زرد بود

پیش از این در التهاب آباد داروخانه ها

هر چه گشتم درد بود و درد بود و درد بود

پیش از این حتی ردیف شعرهای خسته ام

آتش و خاکستر و دود و غبار وگرد بود

آه از آن شبها که تنها کوچه گرد شهرتان

بی کسی گمنام ، رسوایی جنون پرورد بود

از خدا پنهان نمی ماند ، چه پنهان از شما

مثل زن ها گریه سرمی کرد ، یعنی مردبود

زندگی انروز تا آنجا که یادم مانده است

مثل تا اینجای شعرم بی فروغ و سردبود

**

ناگهان امِا یکی همرنگ من درمن شکفت

شاد و شیدا عین گلهای بهارآورد بود

مثل شب ، مثل شبیخون ، مثل رؤیایی که گاه

در شبان بی چراغم شعله می گسترد بود

دیدم آن لیلای شورانگیز صحرا زاد را

تازه می فهم چرا مجنون بیابانگرد بود

گفم که بگیر امشب یک فال،خداحافظ…

ماندم به خدا در این احوال،

خداحافظ…

سیب دلت از آن شب در دامن من افتاد

سیبت نرسید افسوس،آن سال،

خداحافظ…

تلخ است تمام این تک واج و هجاهای

رفتم و نمی آیم امثال خداحافظ

دارند مرا امشب مثل خوره می بلعند

آن خاطره های تلخ،آن حال خداحافظ

گفتی ننویس امشب از غصه دلتنگی

یک شاعر تکراری شد لال ،خداحافظ

یکبار دگر شاعر آن حافظ جیبی را

بردار و بگیر یک فال با حال خداحافظ…

از وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم

عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم

پاییز می‌رسد که مرا مبتلا کند
با رنگ‌های تازه مرا آشنا کند

پاییز می‌رسد که همانند سال پیش
خود را دوباره در دل قالیچه جا کند

او می‌رسد که از پس نه ماه انتظار
راز درخت باغچه را برملا کند

او قول داده است که امسال از سفر
اندوه‌های تازه بیارد، خدا کند

او می‌رسد که باز هم عاشق کند مرا
او قول داده است به قولش وفا کند

پاییز عاشق است، وَ راهی نمانده است
جز اینکه روز و شب بنشیند دعا کند

شاید اثر کند، وَ خداوندِ فصل ها
یک فصل را بخاطر او جا به جا کند

تقویم خواست از تو بگیرد بهار را
تقدیر خواست راه شما را جدا کند

خش خش … ، صدای پای خزان است، یک نفر
در را به روی حضرت پاییز وا کند…

عشق بر شانه ی هم چیدن چندین سنگ است
گاه می ماند و ناگاه بهم می ریزد
آنچه را عقل به یک عمر به دست آورده است
دل به یک لحظه ی کوتاه ،بهم می ریزد…

یک توسن بی سوار باید باشد
سرگشته و بی قرار باید باشد
این گونه که آسمان تعجب کرده است ،
از تاختنش …. بهار باید باشد !

بهــــــار آمـد و من هنـوز پاییـــــزم
چگونه زین قفس تنگ زرد بگـریزم
بده طناب بلندی به قـامت خورشید
که یاس یخ زده ام را به دار آویـزم

عشق جوششی یک جانبه است. به معشوق نمی‌اندیشد که کیست ؟! یک “خود جوشی ذاتی ست ” و از این رو همیشه اشتباه می‌کند و در انتخاب به سختی می‌لغزد و یا همواره یک جانبه می‌ماند و گاه میان دو بیگانه ناهمانند، عشقی جرقه می‌زند و چون در تاریکی ست و یکدیگر را نمی‌بینند ، پس از انفجار این صاعقه است که در پرتو روشنایی آن، چهره یکدیگر را می‌توانند دید و در اینجاست که گاه پس از جرقه زدن عشق ، عاشق و معشوق که در چهره هم می‌نگرند، احساس می کنند که همدیگر را نمی‌شناسند و بیگانگی و ناآشنایی پس از عشق- که درد کوچکی نیست – فراوان است.

بس که بد میگذرد زندگی اهل جهان
مردم از عمر چو سالی گذرد؛عید کنند!!!

وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی‌
تا با تو بگویم غم شبهای جدایی‌
هوشنگ ابتهاج‌

… من در پی ردّ تو کجا و تو کجایی‌
دنبال تودستم نرسیده‌ست به جایی‌
ای «بوده‌» که مثل تو نبوده‌ست‌، نگوهست‌
ای «رفته‌» که در قلب منی گر چه نیایی‌
این عشق زمینی‌ست که آغاز صعود است‌
پابند «هوس‌» نیستم ای عشق «هوایی‌»
قدر تنی از پیرهنی فاصله داریم‌
وای از تو چه سخت است همین قدر جدایی‌
ای قطب کشاننده‌ی پرجاذبه‌، دیگر
وقت است دل آهنی‌ام را بربایی‌*
گفتی و ندیدی و شنیدی و ندیدم‌
دشنام و جفایی و دعایی و وفایی‌
یک عالمه راه آمده‌ام با تو و یک بار
بد نیست تو هم با من اگر راه بیایی O

غروب ِ گریه هایت مانده بانو
طنین ِ دلربایت مانده بانو
اگر چه سال ها جای ِ تو خالیست
صدا….تنها صدایت مانده بانو

باد آمد و بوی عنبر آورد
با دام /شکوفه بر سر آورد
شاخ گل از اضطراب بلبل
با آن همه خار سر در آورد
( سعدی )

چه خونها از پرم باید بریزم
از آن چشم ترم باید بریزم
دلم وقتی هوایت کرده باشد
چه خاکی بر سرم باید بریزم؟

به تن شولای زرکوبی بمیرم
در اوج شادی وخوبی بمیرم
چه حالی می دهد جنگل تو باشی
کنار کلبه ای چوبی بمیرم

نور و گل وخنده می چکد از شعرت
چشمان کشنده می چکد از شعرت
آغوش من آسمان شدن می فهمد
وقتی که پرنده می چکد از شعرت

شراب وشعر وساغر باش ای دوست
به روی شانه ام پر باش ای دوست
غم بی تکیه گاهی خواهدم کشت
برای من برادر باش ای دوست


 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1588
  • کل نظرات : 265
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1350
  • آی پی امروز : 23
  • آی پی دیروز : 96
  • بازدید امروز : 278
  • باردید دیروز : 355
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 278
  • بازدید ماه : 3,975
  • بازدید سال : 25,812
  • بازدید کلی : 3,160,672
  • کدهای اختصاصی
  • کد نمایش افراد آنلاین
  • پشتیبانی

    نت فيکس نت فيکس نت فيکس نت فيکس