loading...
lιlıسایت تفریحی و سرگرمی 8 فام_lιlı8fam
آخرین ارسال های انجمن
دانیال بازدید : 511 جمعه 16 مرداد 1394 نظرات (0)

....

وقتی به کسی می‌گویید « دوستت دارم »، بدترین اتفاق ممکن این است که از او هم انتظار داشته باشید این جمله را به شما بگوید یا آن ‌را امتیاز ویژه‌ای برای شما حساب کند.
یک‌ نفر تعریف می‌کرد که هنوز بعد از ۲۵ سال، عاشق زنش است و حضور او در زندگی‌اش هنوز برایش روزمره و عادی نشده است…

تعریف می‌کرد، یک صبح معمولی، وقتی زنش از خانه بیرون رفته، به او پیامک، زده و برایش تعریف کرده که چقدر هنوز در زندگی او نو تازه و هیجان‌انگیز است و او را دوست‌ دارد… این یک‌نفر، آدم خوشبختی است. نه به خاطر اینکه عشق زندگی‌اش را پیدا کرده و با او شاد است، بلکه به خاطر اینکه خیلی خوب می‌تواند این دوست داشتن را به زبان بیاورد و با کسی که دوستش دارد، درباره آن حرف بزند؛ کاری که خیلی‌ها آن‌ را بلد نیستند و خیلی‌ها هم از انجام آن صرف‌نظر می‌کنند. ما به شما کمک می‌کنیم تا کسی باشید که حرف‌های دلش را با آن که دوستش دارد، قسمت و لذتی ناب وارد زندگی‌اش ‌کند.

قبل از اینکه به کسی بگویید « دوستت‌ دارم » یا « عاشقت هستم »، اول به معنای اصلی این کلمات فکر کنید. به اینکه این جملات چه معنی‌ای برای شما دارند و در زندگی شخصی خود، جایگاه عشق و دوست داشتن، کجاست. به این ترتیب، وقتی این جملات را به زبان می‌آورید که دقیقا ارزش و معنای آن‌ را می‌دانید و نه خودتان را به دردسر می‌اندازید و نه قلب کسی را می‌شکنید.

_ وقتی هزار بار به یک‌ نفر بگویید که دوستش دارید، بعد از مدتی، تاثیر خودش را از دست می‌دهد
پس آدمی باشید که حواسش به قلبش هست و بی‌جهت به کسی نمی‌گوید :
«دوستت دارم». زمانش که برسد، آنقدر خاطره خوب و ویژگی‌های دوست‌داشتنی در آدم مقابل پیدا می‌کنید که موقع گفتن این جمله دوست‌داشتنی و خوشایند، حرف‌های جذاب و دوست‌داشتنی‌ای در کنار این «دوستت دارم»، از شما می‌شنود.

_ وقتی عاشق کسی می‌شوید و می‌خواهید این عشق را با او به اشتراک بگذارید، به چشم‌هایش نگاه کنید
جمله « دوستت دارم » را اگر زمانی که با او چشم در چشم هستید، به زبانتان بیاید، عمق نگاه، به اندازه همان کلمات، کار خودش را می‌کند.

_ موقعیت مناسبی را برای حرف زدن از احساستان پیدا کنید
بهترین موقعیت، فضایی دونفره است که شما و همسرتان، راحت‌تر حرف‌های خود را به اشتراک می‌گذارید اما اگر ناگهان وسط یک مهمانی یا جمعی دیگر، تصمیم به گفتن این جمله گرفتید، یک نفس راحت بکشید و کمی به اطراف نگاه کنید و جمله را آن‌طوری بگویید که او دوست دارد در جمع و از زبان شما بشنود.

_ وقتی به کسی می‌گویید « دوستت دارم »، بدترین اتفاق ممکن این است که از او هم انتظار داشته باشید این جمله را به شما بگوید یا آن ‌را امتیاز ویژه‌ای برای شما حساب کند
بی‌انتظار و بدون توقع، عاشق شوید و کسی را دوست داشته باشید. این‌طور وقتی این جمله «دوستت دارم» را به زبان می‌آورید، واقعی‌ترین احساس شما به او منتقل می‌شود. خلاق باشید. حالا درست است که «دوستت دارم» به اندازه کافی، جمله زیبا و دوست‌داشتنی‌ای است، اما ابراز آن با راه‌های مختلف، هیجان و جذابیتش را بیشتر می‌کند و لحظه خاصی را می‌سازد. نوشتن یک شعر، قاب کردن یک عکس دونفره و نوشتن جمله «دوستت دارم» پشت آن، گفتن «دوستت دارم» به زبان‌های مختلف و خلاقیت?های دیگر، از راه‌حل‌های مبتکرانه است.

_ اگر از آن گروه از آدم‌ها هستید که ابراز احساسات برای شما سخت است و واژه‌ها را باید با انبر از زبان شما بیرون کشید، کارهایی را انجام دهید که هیچ‌کس دیگری برای همسرتان انجام نمی‌دهد و حواستان به خواسته‌های درونی او باشد
شما می‌توانید ساعت‌ها پای درددل او درباره دوستانش، همکارانش، خاطرات سخت گذشته و خیلی چیزهای دیگر بنشینید و اگر کمکی از دستتان برمی‌آید برای حل آنها انجام دهید. اگر می‌دانید همسرتان عاشق صبحانه است، یک روز صبح بی‌مقدمه او را از خواب بیدار کنید و برای صبحانه به یک رستوران خوب بروید. کارهای ناگهانی، پیشنهادهای جذاب ناگهانی، برنامه‌هایی که فقط او دوست‌ دارد وخیلی از غیرمنتظره?ها دیگر، راه‌های خوبی برای انتقال احساس درونی شماست.

جمله‌هایی که جایگزین دوستت دارم می‌شوند
شنیدن برخی جمله‌ها به جای « دوستت دارم »، جذاب و خوشحال‌ کننده است و همان تاثیر را دارد. در ادامه می‌توانید این جمله‌ها را پیدا کنید، فقط حواستان باشد موقع به زبان آوردن آنها، واقعا به آن باور داشته باشید و لحن شوخی و طنز در صدایتان نباشد.

_ عزیزم، تو تنها آدم من هستی

_ تو نفس من را بند می‌آوری

_ چقد دوست داشتنی هستی

_ با تو، تا ابد همه‌چیز زود می‌گذرد

_ بهترین همسرجهانی

_ وقتی تو را دیدم، از خدا به خاطر خلقتت تشکر کردم

_ تو تنها عشق زندگی من هستی

_ برای من زندگی کردن با عشق تو جذاب است

_ من تمام حواسم به تو است

_ من تو را تحسین می‌کنم

_ زندگی با تو ساده و راحت است

پیشگفتار

وجود مهر و محبت و تداوم آن بین همسران، ضامن سعادت ایشان است، نیز باعث ایجاد خانواده ای سالم و پرورش نسلی پاک در فضایی گرم و آرام، در نتیجه ایجاد جامعه ای سالم و شاداب می شود، بنابراین شایسته است در باره این امر مهم تحقیقات ارزشمند و مطالعات فراوانی صورت بگیرد و نتایج آن در اختیار عموم، به ویژه بانوان ارجمند ـ که سرشار از عواطف پاک انسانی هستند و برای انجام این مهم، آماده تر از مردانند ـ قرار بگیرد تا هر چه بیشتر و با اشتیاقی فراوان و بینشی گسترده تر بر این مسئله همت گمارند.

محبت و رحمت و شیوه های نمایاندن آن

محبت که اساس آسودگی و آرامش است همچون کشتی نجاتی است که بر امواج خشمگینِ مشکلات زندگی در حرکت است. کشتی ای که یک زن مهربان و هنرمند ناخدای آن می باشد زیرا تسکین و آرامش بخشی به زندگی، رسالتی است که بر دوش زنان نهاده شده است.

«فأن تعلم أنّ اللّه جعلها لکَ سکنا و أنسا فتعلَمَ أنّ ذلک نعمه من اللّه َ؛(۱)

خداوند متعال زن را برای شوهرش مایه آسودگی و آرامش قرار داده، او نعمت بزرگ الهی است.»

دست حکیم پروردگار همخوان با رسالتی که بر دوش زنان قرار داده، استعداد مهرورزی، محبوبیت و مطلوبیت را نیز در فطرت و غریزه ایشان نهاده است. به قول استاد شهید مطهری(ره):

«طبیعت، مرد را مظهرطلب و عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن … غریزه مرد، طلب و نیاز است و غریزه زن جلوه و ناز.»(۲)

روشن است اگر زنان در مسیر طبیعی فطرت خویش و در پرتو آشنایی با معارف دینی و آموزه های روانشناسی ـ که روشنگر راه زندگی خانوادگی است ـ بتوانند به وظایف خویش عمل کنند و به جای آنکه وزیر اقتصاد یا مأمور نظافت باشند، نماد رحمت و مهربانی باشند، بسیاری از مشکلات و موانع را در مسیر زندگی عاشقانه از سر راه برداشته اند.

«بدون تردید غالب کشاکش های خانوادگی، سردی ها، بی اعتنایی ها، بی رغبتی ها، خانه گریزی ها، ستیزها، جدایی ها و طلاق های بین زن و شوهرها به دلیل فقدان آرامش روانی در کانون خانواده و عدم تأمین نیازهای عاطفی و روانی به وجود می آید.»(۳)

اما برای چاره این گونه مشکلات فقط شناخت ریشه مشکلات و پی بردن به ضرورت و اهمیت محبت کافی نیست بلکه زنان باید شیوه های به کارگیری عواطف سرشار خود را بیاموزند. در این مبحث به بیان دو شیوه مهم نمایاندن محبت می پردازیم:

أ) ابراز زبانی

ب) ابراز عملی

* * *

أ) ایجاد، افزایش و ابراز عشق و محبت از راه زبان

هر کسی می تواند با دو زبان سخن بگوید؛ با زبان عاطفه و احساس، یا با زبان عقل و منطق. اکنون صحبت از زبان عاطفی است. زبان عاطفی (مثبت یا منفی) به خاطر ارتباط مستقیمی که با قلب و جان شنونده دارد تأثیر بسیاری در ایجاد یا سلب محبت می گذارد. چون بحث در ایجاد و افزایش و حفظ محبت است، به ذکر دو کاربرد مهم زبان عاطفی (مثبت) در ایجاد و ازدیاد عشق و محبت می پردازیم.

۱٫ ابراز عشق با صراحت و صداقت (جملات عاشقانه) که لحظه های یکنواخت زندگی را شیرین و لبریز از لذت و هیجان می کند. به قول «مترلینگ»:

«زندگی وقتی لذت بخش است که در آن لذات کوچک و عشق های کوچک وجود داشته باشد و همین چیزهای کوچک است که ما را به زندگی پای بند می کند.»(۴)

واژه های عاشقانه و دلنشین به طور شگفت انگیزی می تواند آفریننده لذت های کوچک باشد. ابراز محبت با صراحت و در عین صداقت و راستی در حالی که آمیخته با هیجانات روحی است، محبت را تا مرز عشق می رساند که شیرینی و حلاوت لذت آن را باید در عمق دل ها جستجو کرد ولی پنهان کردن عشق، محبت را خفه می کند و می میراند.

هیچ گاه نباید غرور و یا کمرویی مانع ابراز عشق و علاقه شود، یا در طول زمان مشکلات زندگی و گاه مشاجرات و درگیری ها باعث شود ابراز عشق و علاقه ترک شود بلکه باید همواره و در همه حالات زندگی طوری رفتار کنیم که فضای عاطفی از بین نرود و جایی برای گفتن جملات عاشقانه و البته صادقانه بماند؛ چرا که برخی زنان می پندارند مردها به خاطر روحیه خاص مردانه شان اهمیتی به این حرف ها نمی دهند و نیازی به شنیدن عبارات محبت آمیز و دلنشین ندارند در حالی که تجربه و تحقیقات روانشناسی، نادرستی این مطلب را اثبات کرده است، چنان که برخی معتقدند: «در مردان هر چقدر هم که به ظاهر والامقام و قوی باشند، باز هم لایه هایی از دوران کودکی باقی می ماند که آنها را نیازمند دلداری می کند.»(۵) استفاده از این گونه جملات کار ساده ای نیست بلکه هنری است که مهارت خاص می طلبد. اگر روح صداقت نداشته باشند و در لحظات خاص زندگی و حالات ویژه ای ـ که تشخیص آن به عهده خودتان است ـ گفته نشوند، دلربایی خود را از دست می دهند و حالت کلیشه ای و خسته کننده ای پیدا می کنند. امام صادق(ع) می فرماید:

«… لا غنی بالزّوجه فیما بینها و بین زوجها الموافق لها عن ثلاث خصال و هُنّ … و اظهار العشق له بالخلابه؛

… زن در روابط بین خود و شوهرِ همدلش، از سه خصلت بی نیاز نمی باشد که یکی …، اظهار عشق با دلربایی است.»(۶)

۲٫ تعریف و تحسین

از آنجا که همه انسان ها دوست دارند مورد توجه، تعریف و تحسین قرار گیرند، خیلی زود می توانیم از این راه، در دل های دیگران جا باز کنیم. معمولاً افراد برای به خاطر سپردن اشخاص با اسم و مشخصات، حافظه خوبی ندارند ولی اگر از شخصی تعریفی در باره خود شنیده باشند حتما آن فرد در خاطرشان خواهد ماند. بنابراین اگر تعریف و تحسین صادقانه باشد و همراه توقع و

چشمداشتی نباشد، می تواند باعث محبت و دوستی شود، به ویژه اگر تعریف، تأثیرگذار و بااهمیت باشد؛ مثلاً مردها به خاطر اهمیت زیادی که برای خلقیات و ویژگی های مردانه مثل شجاعت، دلیری، مهارت های شغلی و … قائلند تعریف و تحسین آنها در این موارد خیلی ارزشمند می باشد. یک خانم روانشناس که شیوه های صحیح همسرداری را به شاگردانش می آموزد در این زمینه می نویسد:

«روزی در کلاس درس به خانم ها پیشنهاد کردم که امشب سعی کنید از اندام شوهرتان تعریف و تمجید کنید. یکی از خانم ها که تصمیم گرفته بود تکالیفش را به طور دقیقی انجام دهد، آن شب در کنار همسرش روی مبل نشست و در همان حال بازوی شوهرش را نوازش می کرد. بعد از مدتی بازوی او را فشار داد، مرد ناگهان عضلات دستش را سفت کرد. [زن که مترصد فرصتی بود گفت]: «اوه، من تا حالا نمی دانستم عضلاتت این قدر قوی است.» مرد روزنامه را به کناری گذاشت و گفت: «دیگر چی.» او واقعا در انتظار تحسین بود و می خواست جملات بیشتری بشنود … بعد از گذشت دو شب وقتی آن مرد هنگام شام دیر به منزل آمد همسرش فهمید که او در آن وقت در گاراژ بوده و با وزنه ها تمرین می کرده تا عضلاتش قوی تر شود و بیشتر مورد تعریف واقع شود.»(۷)

البته در این مورد (تعریف و تحسین از دیگران)، صداقت و واقع بینی شرط اساسی است یعنی نباید بی دلیل و در هر زمینه ای تعریف کنیم. باید باور کنیم که واژه ها نیرو و انرژی دارند و چون انرژی می آفرینند باید صادقانه و واقع بینانه به کار گرفته شوند.

ب) ابراز عملی محبت

نمایش عملی محبت ـ که بیشترین تجلی آن در احسان و فداکاری است ـ شامل هر نوع نیکی و خوبی که نشان از اخلاص و عشق درونی داشته باشد، می شود. ابراز عملی پشتوانه ابراز زبانی است اما نمایاندن محبت، بدون پشتوانه عملی، فریبی بیش نیست. عشق و محبت هر گاه با عمل همراه شود تأثیرگذار خواهد بود حتی ناسپاس ترین انسان ها در مقابل احسان دیگران واکنش نشان می دهند. امام علی(ع) می فرماید:

«الانسان عبید الاحسان؛(۸)

انسان بنده کسی است که به او احسان می کند.»

توجه کردن به علاقه مندی های همسر اعم از غذای مورد علاقه او، رنگ لباس و … رعایت حال او در مواقع استرس های روحی و روانی، بیماری، مشکلات شغلی، چشم پوشی از کمبودها و کاستی های مادی که مربوط به اوست، به پیشواز وی به هنگام ورود به منزل رفتن، گرامیداشت خانواده و دوستان وی، احترام به او بخصوص در حضور دیگران، … نمونه هایی از ابراز عملی محبت هستند.

نقش بینش صحیح در روابط جنسی و تأثیر آن در ایجاد و افزایش محبت زوجین

بدون شک روابط خاص در ایجاد عشق و محبت تأثیر مستقیم و بسزایی دارد که به علت روشنی، نیازی به اثبات ندارد. چنان که بسیاری از اختلافات جزئی، پیش پا افتاده و روزمره بین زن و شوهرها که گاه منشأ اختلافات بزرگ و حتی طلاق می شود، ریشه در همین روابط غریزی دارند که به صورت های مختلفی بروز و ظهور می کنند.

عدم رضایت غریزی در روابط زناشویی، مهربان ترین مردها را سختگیر و بدخلق می کند و بر عکس، مردی که از روابط زناشویی با همسرش رضایت کامل داشته باشد، چشمش را به روی بسیاری از خطاهای همسرش می بندد (البته این مطلب در مورد زنان هم صادق است). بنابراین باید مراقب بود مانعی در روابط زناشویی به وجود نیاید و یا به قول خانم مورگان صخره هایی در بستر خواب نباشد.

البته هرگز نباید عشق و محبت بین زوجین در روابط جنسی خلاصه شود. یک زن علاوه بر نقش همسری باید یک دوست خوب، غمخوار، هم صحبت و همفکر، مشاور و بالاخره شریک خوبی برای شوهرش باشد و هرگز تنها به عشقی که حاصل لذت غریزی است اعتماد نکند. او باید همسرش را عاشق اخلاق و رفتار خود کند و یقین داشته باشد پایه های یک عمر زندگی باید بر محبتی عمیق تر بنا نهاده شود. برخی می نویسند:

«عشق جنسی صرف و به تعبیر عرفای شامخ، عشق مجازی که مبدأ آن به قول «ویل دورانت» ترشح غدد جنسی و پایان آن ارضای زودگذر است، هرگز نمی تواند مایه استواری و پایداری روابط انسانی به ویژه در امر زناشویی باشد.»(۹)

حفظ نشاط و شادابی در روابط غریزی و چند نکته مهم دیگر

عدم اشتیاق و بی حوصلگی، از آفت های مهم زندگی زناشویی است که گاهی باعث می شود زنان فقط برای رفع تکلیف و صرفا پاسخ به نیاز غریزی همسر، تن به این گونه امور بدهند. اگر این حالت ادامه پیدا کند در طرف مقابل هم نفوذ می کند و در میزان محبت دو طرف نسبت به همدیگر تأثیرگذار خواهد بود. همواره باید توجه کرد که جای امر زناشویی و مقدمات آن در زندگی حفظ شود و فشار مشکلات و گاه دلزدگی ها، بی حوصلگی ها و افسردگی های ناشی از حالت یکنواخت زندگی باعث کمرنگ شدن کشش غریزی نشود، بلکه هر از گاهی با ایجاد تنوع در نوع لباس پوشیدن، آرایش چهره و ظاهر، پیش کشیدن خاطرات خوش و حرف های محبت آمیز دیگر و … می توان تا اندازه ای شادابی و طراوت را به محیط استراحت بازگرداند. به خاطر اهمیت زیاد این مسائل در حفظ آرامش و سلامت و محبت خانواده، در شرع مقدس اسلام سفارش های زیادی آمده است از جمله حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید:

«علیها أن تطیّب بأطیب طیبها و تلبس أحسن ثیابها و تزیّن بأحسن زینتها و تعرض نفسها علیه غدوه و عشیّه؛

بر عهده زن است که خود را به بهترین عطری که در اختیار دارد خوشبو سازد، زیباترین لباس خود را بپوشد، به بهترین وجه خود را بیاراید و هر صبح و شام خود را بر شوهر عرضه کند.»(۱۰)

نباید روابط زناشویی را فقط به عنوان یک تفریح و سرگرمی تلقی کرد که در صورت بروز هر پیش آمدی قبل از هر چیز، این روابط متأثر شود. در بررسی های روانشناسی و پزشکی بسیاری از بیماری های روحی و جسمی به نبود روابط سالم غریزی و مسائل مربوط به آن نسبت داده شده است. توجه به روایت زیر در این باره آموزنده است. امام علی(ع) فرمود:

«إذا کان بأحدکم أوجاع فی جسده و قد غلبته الحراره، فعلیه بالفراش، قیل للباقر (علیه السلام): یابن رسول اللّه ما معنی الفراش؟ قال: غشیان النساء فانّه یسکنه و یطفئه؛

هر گاه یکی از شما احساس ناراحتی جسمی نمود و حرارتش بالا رفت، باید به بسترش پناه ببرد. از امام باقر(ع) سؤال شد منظور از بستر چیست؟ فرمود: منظور، رفتن سراغ همسر است، که سبب آسودگی و آرامش می شود.»(۱۱)

هرگز نباید نیاز جنسی همسر را یک برگ برنده در دست خود دانست. بزرگ ترین دشمن عشق، داد و ستد و تجارت در امر زناشویی است. اگر این رفتار در زندگی دو زوج پیش بیاید به یقین آنچه که مرد را به دنبال زن می کشاند، نیازش است نه عشقش. در این صورت ممکن است برای بعضی مردها فرقی نداشته باشد کسی که نیازش را برآورده می کند همسرش باشد یا دیگری!

پذیرش روابط جنسی (تمکین)

برخی تفاوت های جنسیتی بین زن و مرد باعث شده فشار غریزی بر مرد بیش از زن باشد و او حریص تر و نیازمندتر از زن در این مسائل گردد. خدا به زنان قدرت خودداری و خویشتنداری بیشتری بخشیده که حاصل حیای زنانه است. استاد شهید مطهری(ره) می نویسد:

«مرد بنده شهوت خویش است و زن در بند محبت مرد. زن بیش از مرد قادر است بر شهوت خود مسلط شود. شهوت مرد ابتدایی و تهاجمی است و شهوت زن انفعالی و تحریکی.»(۱۲)

شاید در سال های اولیه زندگی مشترک این تفاوت چندان نمایان نشود اما بیشتر زنان پس از گذر سال ها، بی میلی کمتری به روابط زناشویی از خود بروز می دهند. در حالی که بعضی مردها در میانسالی حریص تر هم

می شوند به طوری که گفته اند چهل سالگی برای مرد، جوانی دوم است! بنابراین منطقی است اسلام در مورد اطاعت زنان در امر تمکین، فراوان سفارش کند از جمله پیامبر(ص) فرمود:

إذا دعَا الرَّجلُ زوجَتَهُ لحاجتِهِ فلتأتِهِ و إنْ کانتْ علی التنور؛(۱۳)

وقتی مرد همسرش را به نیاز خویش فرا خواند، اجابت کند اگر چه در کنار تنور باشد.»

نیز: «لا تُطَوّلنّ صلَوتکنَّ لِتَمْنَعْنَ أزواجکنّ؛(۱۴) نمازهایتان را طولانی نکنید تا مانع خواست شوهران تان باشید.»

«شرّ الزّوجات مَن لا توانی؛(۱۵) بدترین زنان کسی است که بدتمکین باشد.»

البته این اطاعت و تسلیم از نوع اطاعت سرباز از مافوقش نیست که باید بدون هیچ اراده و اختیاری، اطاعت امر کند بلکه به معنی دریغ نکردن و نیازردن شوهر است.

روشن است مردان هم از همسر خود رفتاری همچون «محبوبه عشوه گر» طلب می کنند که مانند آهویی رمیده و گاهی سرکش، شیر در حال شکار را مجذوب اندام خویش می کند و به دنبال خود می کشاند. اطاعت در زندگی زناشویی، از هنرهای ظریف زنانه است که باید همراه با سرکشی ملایم و حتی گاهی جسورانه باشد که البته نهایتش تسلیم و پذیرش است.

پذیرش تفاوت ها و درک و تفاهم زوجین

مسئله مهم دیگری که در زندگی زوجین باید نگاه شود، پذیرش تفاوت ها و نگرش درست به آنهاست. اگر زن و شوهر پی به وجود تفاوت های طبیعی و فطری یکدیگر ببرند و از نقش آنها در تشدید محبت و تشکیل زندگی بهتر آگاه شوند، حتما به شناخت تفاوت ها و استفاده درست از آنها بهای بیشتری خواهند داد. شایسته است گذرا به بررسی تفاوت های بین زن و مرد بپردازیم.

أ) تفاوت ها و ایجاد محبت و جذابیت

بین زن و مرد مانند موجودات دیگر، تفاوت های بسیاری وجود دارد. بنا به گفته زیست شناسان هر سلول بدن مرد با هر سلول بدن زن تفاوت دارد. حتی برخی فمینیست ها که سعی در پوشاندن و از بین بردن تفاوت ها دارند به وجود آنها معترفند. آنچه مهم است نوع نگرش و برخورد ما با تفاوت هاست.

نگرش درست ما برخاسته از علم و آگاهی به وجود آنها و نقش آنها در ایجاد عشق و تکامل است؛ زیرا تفاوت های بین دو جنس مخالف به گونه ای طراحی شده است که هر یک از زوجین به وسیله دیگری به تکامل و تعادل می رسد. روانشناسان معتقدند:

«سردی بدن مرد با گرمی بدن زن متعادل می شود و تهاجمی بودنش با کیفیت همسازی همسرش و قاطعیت او با انتقادپذیری زن و قدرتش با عشق زن متوازن می گردد.»(۱۶)

تفاوت هاست که زندگی را با جنس مخالف شیرین و جذاب می کند به طوری که اگر تفاوت ها نبودند کشش و جذابیتی بین دو طرف به وجود نمی آمد. به اعتقاد جان گری:

«این تفاوت های مکمل که سبب جذب و کشش به طرف شخص دیگر می شود، احساس مرموزی را به نام عشق به وجود می آورد.»(۱۷)

حتی گفته شده که هر چه توان و قوّت این تفاوت های فطری و طبیعی بیشتر باشد، درجه جذب و کشش افزایش خواهد یافت:

«مردانی که از «مردانگی» بیشتری برخوردارند از زنانی که زنانگی بیشتری دارند خوش شان می آید.»(۱۸)

«هنگامی که زنان و مردان خیلی شبیه یکدیگر شوند آن جاذبه مرموز را از دست می دهند. زندگی کردن با شخصی که مثل خودمان است بسیار خسته کننده است.»(۱۹)

«به راستی اگر زن دارای ویژگی های جسمی و روانی و اخلاقی مردانه بود هرگز هنر ایجاد شیفتگی برای وصال در مرد را نمی توانست داشته باشد و اگر مردها همانند زنان بودند ممکن نبود عالی ترین هنر خود که صید و شکار و تسخیر قلب زن است را جلوه دهند.»(۲۰)

شرع مقدس اسلام نیز در این زمینه فراوان سخن گفته است از جمله حضرت علی(ع) می فرماید: «… فإنّ المرأه ریحانه لیستْ بقهرمانه؛(۲۱)

زن گل بهاری است نه تدارکچی و مسئول دخل و خرج.»

در جای دیگر سه صفت بد مردان را بهترین صفات زنان برمی شمرند.(۲۲)

بنابراین وجود تفاوت ها موهبت الهی است که باید حفظ شود و مورد استفاده بهینه قرار گیرد نه آنکه با تصور نادرست (ظلم و تبعیض از راه تفاوت ها) سعی در نابودی آنها شود. برای یک مرد زنی که در مسیر طبیعی فطرت زنانه خویش، طبعی لطیف و چشمانی آکنده از حیا دارد، با زبانی شیرین و چهره ای آراسته توأم با عشوه گری های زنانه و دلی لبریز از محبت شوهر، بسیار جذاب و دلفریب است. در مقابل عشق چنین زنی، مغرورترین مردها هم توان مقاومت ندارند.

ب) تفاوت ها و اختلافات

اما تفاوت ها در عین حال که باعث ایجاد جذابیت و کشش انسان ها به سوی هم می شود، برخوردها و تنش هایی را هم به وجود می آورد به طوری که نمی توان دو زوج را یافت که هیچ گونه اختلافی با یکدیگر نداشته باشند ولی نه بدان معنا که تفاوت ها به صورت طبیعی تنش زا هستند و گریزی از آنها نیست چرا که ایجاد اختلاف و تنش در اثر نگرش نادرست به تفاوت ها و عدم آگاهی از وجود برخی فرق هاست. اگر زوجین با آگاهی از تفاوت های یکدیگر سعی در پذیرش آنها کنند، بسیاری از مشکلات را نخواهند داشت و می توان گفت که شاید بیش از نیمی از خوشبختی را به دست آورده اند.

دکتر جان گری می گوید:

«باید زن و مرد یاد بگیرند که به تفاوت های یکدیگر احترام گذارند تا با هم نزدیک تر و صمیمی تر شوند.»(۲۳)

بنابراین شناخت و پذیرش تفاوت ها و برخورد درست با آنها می تواند بسیاری از اختلافات و تنش ها را از بین ببرد ولی نه به طور کامل و صد در صد چرا که زندگی با تمام فراز و فرودهایش در جریان است و بشر نمی تواند همواره مانند یک ماشین، دقیق و درست عمل کند. به هر حال اختلاف نظرها وجود دارد. گاهی خواسته های دو نفر در مقابل هم قرار می گیرند، یا منافع یکی با دیگری تداخل می کند و گاهی مصلحت برخی برای دیگری زیانبار است و … خلاصه زندگی آکنده از حوادث است، بنابراین نمی توان گفت اصلاً نباید اختلاف پیش بیاید بلکه باید راه حل اختلافات را پیدا کرد که جز درک و تفاهم نیست.

ج) تفاهم

تفاهم به معنی اختلاف نداشتن و توافق کامل با طرف مقابل نیست بلکه تفاهم یعنی فهمیدن و فهماندن. از آنجا که سوء تفاهم به معنی فهم مطلبی بر خلاف واقعیت است پس تفاهم یعنی فهم درست واقعیت ها. تفاهم بین زوجین یعنی:

۱٫ فهم درست شخصیت همسر؛

۲٫فهماندن و بروز دادن واقعیت درونی خود به همسر؛

* * *

فهم درست شخصیت همسر

وقتی می توانیم شخصیت افراد را همان طور که هست بشناسیم که آن شخصیت را در مجموعه شرایط محیط زندگی، فرهنگ خانوادگی، وضع شغلی، تفاوت های فردی و جنسیتی و ویژگی های مهم دیگر نگاه کنیم.

بسیاری از توقعات بی جا، سوء تفاهم ها، قضاوت های منفی، نگرانی های بی مورد، مقایسه های غلط و مشکلات دیگری که باعث کدورت و مشاجره می شود و فضای عاطفی خانه را آلوده می کند، برخاسته از شناخت نادرست زن و شوهر از یکدیگر است.

کمترین فایده شناخت درست برای زنان این است که در فضایی سالم تر و آرام تر و به دور از ترس و اضطراب می توانند در باره رفتارهای خود و همسرشان بیندیشند، نیز به جای اینکه با حالتی عصبی و البته بی نتیجه برخورد کنند، در فضایی دوستانه به مذاکره بپردازند.

مردان وقتی ببینند توسط همسرشان درست شناخته شده اند آرامش بیشتری دارند و بهتر می توانند با همسرشان ارتباط برقرار کنند؛ بر عکس وقتی مردی احساس کند که همسرش در باره او اشتباه می کند، در مقابل او رفتاری نابه هنجار و عصبی خواهد داشت. یک روانشناس فرانسوی در این باره می نویسد:

«به محض اینکه شوهری احساس کند که تشخیص اخلاقی همسر از وی به طور افراطی شکل گرفته است و هیچ چیزی نمی تواند نظرش را تغییر دهد تمام صراحت و ابراز احساسات شخصی وی به نابودی خواهد گرایید. در چنین موقعی است که شوهر ممکن است سر صحبت را با خانمی باز کند که در اداره یا باشگاه ورزشی ملاقات می کند. چه بسا با وی راجع به مسائلی صحبت کند که مدت هاست جرئت بروز آنها را پیش همسرش نداشته است و بعد از مدتی احساس تفاهم و احساس خویشاوندی را که همه انسان ها با ولع دنبال آن هستند در خود مجددا کشف کند و حتی ممکن است مشکلات زناشویی خود را نیز بیان کند. مردها با بیان ناکامی ها و شکست ها در ازدواج به سهولت قلب زن ها را به ترحم وا می دارند. بعید نیست چنین مردی بعد از مدتی به دفتر من بیاید و بگوید:

من بدون این زن جوان نمی توانم زندگی کنم. او خیلی خوب مرا درک می کند در حالی که همسرم از درک من عاجز است.»(۲۴)

فهماندن و بروز دادن واقعیت درونی خود به همسر

شناخت روحیات و ویژگی های زن نیز به اندازه شناخت مرد توسط زن بااهمیت است. وظیفه زنان در این مورد آن است که با بروز دادن واقعیت درونی خود و صراحت و صداقت در گفتار و رفتار، به شناخت بهتر و بیشتر کمک کنند. برخی معتقدند:

در سرتاسر جهان زیادند افرادی که از نبود تفاهم رنج می برند ولی وقتی وضع آنها را از نزدیک بررسی کنیم مشخص می شود حداقل تا حدودی خودشان مقصرند یعنی اگر دیگران آنها را درک نمی کنند به علت این است که خود را بروز نداده اند.

بسیار دیده شده است که بعضی افراد احساسات و درونیات خود را مخفی می کنند، علاقه خودشان را به دیگران نشان نمی دهند و یا از چیزی ناراحتند اما چیز دیگری را بهانه می کنند و خلاصه آنکه دیگران را در مورد خود به اشتباه می اندازند. بعضی روانشناسان این حالت را بیشتر به زنان نسبت می دهند.

«مهم ترین علت شروع مشاجرات از جانب زنان، عدم صراحت در بیان احساسات شان است. زن به جای اینکه مستقیما ناراحتی خود را مطرح سازد، ایرادهای بی ربط می گیرد تا ناراحتی خود را نشان دهد.»(۲
یک مرد دوست دارد زنش اینها را بداند :

۱– مرا تحسین کن.

۲ – می دانم که همیشه با من موافق نیستی و برخی از تصمیم هایم را نمی پسندی، اما همیشه تاکید کن که عاشقم هستی.

۳ – سعی کن نیازهای مهم مرا برطرف کنی، مثل نیاز جنسی و صداقت.

۴ – مرا همین طور که هستم بپذیر و سعی نکن مرا تغییر دهی.

۵ – طوری با من رفتار کن که احساس کنم بی همتا هستم. گاهی مردها مثل پسربچه ها می شوند.

۶ – اگر می خواهی با من حرف بزنی، اول از من بپرس که در حال و هوای گفت و گو هستم یا نه. اگر نیستم، اصرار نکن.

۷ – ما مردها گاهی به غار خودمان پناه می بریم. کمی به من زمان بده تا از غارم بیرون بیایم؛ آن گاه خودم به سوی تو خواهم آمد.

۸ – وقتی گیج و سردرگم هستم به من نگو چه کار باید بکنم. وقتی در این حالت هستم سعی کن به نحوی مرا به مسیر مناسب برگردانی.

۹ – هرگز مرا با شوهر دیگران مقایسه نکن.

۱۰ – کارم برایم مهم است و من به آن نیاز دارم. زمانی که از کارم رضایت دارم، درباره چیزهای دیگر نیز احساس خوبی دارم.

۱۱ – درک کن که برای کسب آرامش نیاز دارم تلویزیون تماشا کنم، به خصوص مسابقه فوتبال.

۱۲ – درک کن که خیلی دوست دارم گاهی برای رابطه جنسی پیشقدم شوی.

۱۳ – سعی نکن برای هر کاری که می کنم مرا سوال پیچ کنی و از من توضیح بخواهی. به قضاوتم احترام بگذار.

۱۴ – به پدر و مادرم و خانواده ام احترام بگذار.

۱۵ – زمانی که عصبانی می شوم، سعی کن صبور باشی.

۱۶ – هرگز تصور نکن از قبل درباره هر حرفی که به تو می زنم فکر کرده ام. از این رو، مرا سرزنش نکن چرا حرفی زده ام که تو را عصبانی کرده است.

۱۷ – نزد خانواده خودم و خانواده خودت و دوستانم از من بد گویی نکن.

۱۸ – بیشتر مسایلی که بین من و تو می گذرد، محرمانه است؛ قرار نیست دیگران از آن مطلع باشند.

۱۹ – وقتی با لحن پرتوقع حرف می زنی، چیزی جز این نمی شنوم که به اندازه کافی مفید نبوده ام و در را ضی کردن تو ناکام شده ام.

۲۰ – تا زمانی که به طور مستقیم از تو درخواست توصیه نکرده ام، یعنی خواهان هیچ توصیه ای نیستم. توصیه هایی که در این جور مواقع می کنی باعث می شود احساس کنم می خواهی برای من تعیین تکلیف کنی.

۲۱ – خواهشم از تو این است که هرچه را می خواهی، از من درخواست کن؛ چون به طور غریزی نیازهای تو را به یاد نمی آورم.

۲۲ – به یاد داشته باش که من دوست دارم کارهایی شخصی مختص خودم داشته باشم که تحت اختیار خودم باشد.

۲۳ – من بیشتر دوست دارم کارهایی را برایت انجام دهم که خودم آنها را انتخاب کرده باشم، نه این که مجبور باشم انجامش دهم.

۲۴ – اگر گاهی پیش می آید که از تو فاصله می گیرم و بی توجهم، خیال نکن تو را دوست ندارم بلکه بی توجهی ام شاید نشانه این باشد که تحت فشار و تنش هستم.

۲۵ – اگر در رابطه جنسی رضایتم تأمین شود، هر نوع دلخوری و فشار عصبی و تنش که در من وجود دارد، ناپدید خواهد شد.

۲۶ – ما مردها فقط خواهان رابطه جنسی نیستیم بلکه خواهان عشق هستیم و تنها راهی که می توانیم عشقمان را ابراز کنیم، رابطه جنسی است.

۲۷ – وقتی به داشتن رابطه جنسی با من اشتیاق نشان می دهی، این پیام را به من می رسانی که پذیرای من هستی و به من اعتماد داری. بدین طریق می توانم احساس قدرت کنم.

۲۸ – اگر نتوانم «نه» بگویم احساس می کنم تحت سلطه هستم. وقتی آزادی «نه» گفتن را داشته باشم، احتمال «بله» گفتنم بیشتر می شود.

۲۹ – گاهی با هم جر و بحث و دعوا می کنیم؛ چنین چیزی طبیعی است. اما مراقب حرف هایی که به من می زنی باش و هرگز خیال نکن دیگر دوستت ندارم.

۳۰ – همان طور که تو عاشق گل گرفتن هستی، من هم دوست دارم چند ساعتی با دوستانم خوش باشم؛ اما مطمئن باش با شوق و ذوق و انرژی بیشتری نزد تو برخواهم گشت.

۳۱ – قرار نیست همه کارها را با هم انجام بدهیم. اگر من می خواهم تلویزیون تماشا کنم و تو دوست داری به سینما یا خرید بروی، بهتر است هرکدام به فعالیت مورد علاقه خودمان بپردازیم.

۳۲ – این حقیقت را بدان که من ذهن خوان نیستم. پس اگر خواسته و نیازی داری، به من بگو.

۳۳ – گاهی به طور غیرمنتظره بغلم کن و به من ابراز عشق و علاقه کن.

۳۴ – هرگز در حین ارتباط جنسی تحقیرم نکن، سرزنشم نکن، مرا ناتوان نخوان و نگو که مرد نیستم.

۳۵ – می دانم تو مادرم نیستی، اما گاهی دوست دارم بچه شوم و تو خواسته های مرا برآورده کنی.

۳۶ – هرگز خیال نکن من آدم کامل و بی نقصی هستم. اما بدان که تمام سعی ام را می کنم تا قهرمان زندگی ات باشم.

۳۷ – همیشه مرا منبع آرامش، شادی و سرگرمی ات ندان. گاهی هم باید بتوانی برای خودت شوهری کنی.

۳۸ – به یاد داشته باشد که من عاشق زنی قوی و توانمند و مستقل هستم، نه زنی نیازمند و وابسته.

۳۹ – هرگز سکوت مرا به اشتباه تفسیر نکن. سکوتم به معنای بی توجهی به تو نیست بلکه درواقع می خواهم بگویم: «هنوز نمی دانم چه بگویم. اما دارم درباره اش فکر می کنم.»

۴۰ – وقتی در حال فکر کردنم یا در غارم فرو رفته ام، سعی نکن از من انتقاد کنی، به من راه حل نده، از من نخواه احساساتم را بیان کنم، به حالم تاسف نخور. فقط به من زمان بده.

۴۱ – گاهی احساس می کنی از تو فاصله گرفته ام. این امر طبیعی است چون من به استقلال نیاز دارم. اما پس از مدتی به سوی تو بازمی گردم چون به عشق و صمیمیت تو نیاز دارم.

۴۲ – احساساتت را با من در میان بگذار و اجازه نده روی هم انباشته شوند، مبادا ناگهان منفجر شوند.

۴۳ – برایم خیلی مهم است که به قدرت و توان مردانگی ام باور داشته باشی و بدانی که می توانم از پس مشکلات بربیایم.

۴۴ – به من برای رشد و تغییر کمک کن. این بدان معنا نیست که مرا سرزنش و در موردم قضاوت کنی، من زن زندگی می خواهم نه زن ایرادگیر.

۴۵ – برایم غذاهای خوشمزه درست کن، با این کار بیشتر احساس عشق می کنم.

۴۶ – به من اجازه بده گاهی به تنهایی یا با دوستانم به مسافرت بروم، همان طور که من چنین فرصتی به تو می دهم.

۴۷ – وقتی به بچه ها ویتامین می دهی، مرا هم فراموش نکن!

۴۸ – به من فرصت بده عشق ورزیدن را بیاموزم و درمورد تو به کار ببرم.

۴۹ – وقتی مشکلی داری به من بگو. درست نیست به من بگویی مشکلی ندارم و سپس از من توقع داشته باشی حدس بزنم مشکلت چیست.

۵۰ – همیشه باورم کن.

 


 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1588
  • کل نظرات : 265
  • افراد آنلاین : 34
  • تعداد اعضا : 1350
  • آی پی امروز : 280
  • آی پی دیروز : 119
  • بازدید امروز : 483
  • باردید دیروز : 151
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 1,167
  • بازدید ماه : 1,167
  • بازدید سال : 33,266
  • بازدید کلی : 3,168,126
  • کدهای اختصاصی
  • کد نمایش افراد آنلاین
  • پشتیبانی

    نت فيکس نت فيکس نت فيکس نت فيکس