.....
یه عمری همه دنیارو گشتم
به دنبال یه عشق صادقونه
یه عشقی که بسازه دل رو از ما
بشه تنها چراغ توی خونه ما
یه عمری بی عشق بی هوس دویدم
به دنبال یه عشق بی بهونه
یه عشقی که بشه مرهم زخمام
نشه بدتر نمک روزخم کهنه
توشبهایی که جای دست پرمهر
چیزی بجز یه دنیا اشک ندیدم
یکی اومد که دوست داشتن میفهمید
منو از او من خسته جدا کرد
یکی اومد که با احساس پاکش
تموم زخمامو یهو دوا کرد
تو وقتی که همه تنهام گذاشتن
بالبخندش منو از من جدا کرد
برای عاشقی عشقمو دادم
خیال کردم فقط عشق میمونه
ولی جای تموم اون همه عاشق
واسم موندش فقط بغض شبونه
برای عاشقی ماکم نذاشتیم
خداهم خوب اینو خودش میدونه
بااینکه دلم رو همه شکستن
میخونم باز هنوزم عاشقونه
میخونم باخودم دیگه بریدم
دیگه به آخر جاده رسیدم…
همه چیز را فروختم جز آن صندلی که جای توبود شاید…
آنروز که برگشتی خسته باشی…