loading...
lιlıسایت تفریحی و سرگرمی 8 فام_lιlı8fam
آخرین ارسال های انجمن
دانیال بازدید : 233 شنبه 06 دی 1393 نظرات (0)

داستان کوتاه انعکاس

 

پدر و پسری داشتند در کوه قدم میزدند که ناگهان پای پسر به سنگی گیر کرد

به زمین افتاد و داد کشید : آی ی ی ی!

صدایی از دور دست آمد : آی ی ی ی!

پسرک با کنجکاوی فریاد زد : کی هستی؟

پاسخ شنید : کی هستی؟

پسرک خشمگین شد و فریاد زد : ترسو!

باز پاسخ شنید : ترسو!

پسرک با تعجب از پدرش پرسید : چه خبر است؟

پدر لبخندی زد و گفت : پسرم خوب توجه کن….

و بعد با صدای بلند فریاد زد : تو یک قهرمان هستی!

صدا پاسخ داد : تو یک قهرمان هستی!

پسرک باز بیشتر تعجب کرد.

پدرش توضیح داد : راستش داستان این صدا از این قرار است که

مردم میگویند که این انعکاس کوه است ولی این در حقیقت انعکاس زندگی است.

هر چیزی که بگویی یا انجام دهی ، زندگی عینا به تو جواب میدهد

اگر عشق را بخواهی، عشق بیشتری در قلب بوجود می آید

و اگر به دنبال موفقیت باشی، آن را حتما بدست خواهی آورد.

هر چیزی را که بخواهی ، زندگی همان را به تو خواهد داد!

داستان کوتاه انعکاس

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1588
  • کل نظرات : 265
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 1350
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 96
  • بازدید امروز : 73
  • باردید دیروز : 355
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 73
  • بازدید ماه : 3,770
  • بازدید سال : 25,607
  • بازدید کلی : 3,160,467
  • کدهای اختصاصی
  • کد نمایش افراد آنلاین
  • پشتیبانی

    نت فيکس نت فيکس نت فيکس نت فيکس