زمان جاری : پنجشنبه 07 تیر 1403 - 9:44 بعد از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم

تعداد بازدید 54
نویسنده پیام
alma
آنلاین

ارسال‌ها : 77
عضویت: 17 /1 /1393
تشکرها : 43
تشکر شده : 33
خاطرات خنده دار
یه بار رفتیم کباب بخریم
دیدیم روی شیشه ی کبابیه نوشته \" کباب کاملا گوسفندی \"
رفتیم غذا رو گرفتیم خوردیم
فهمیدیم کاملا گوسفندی رو با ما بوده :|

بیاین اینجا خاطرات خنده دارتون رو بنویسید


امضا کاربر
وقتی میبینی میام دنبالت التماست میکنم برگردی
فکرنکن همیشه اینطوریم یه زمانی میرسه واسه همیشه ازتمام وجودم
مثل یک تیکه اشغال میندازمت بیرون
سه شنبه 09 اردیبهشت 1393 - 13:56
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از alma به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 1377 &

پاسخ ها

alma
آفلاین



ارسال‌ها : 77
عضویت: 17 /1 /1393
تشکرها : 43
تشکر شده : 33
پاسخ : 1 RE خاطرات خنده دار
با خواهرم از خرید بر می گشتیم دیدم میگه: کی اسم آریشگاه مردونه رو میذاره رایکا این مغازه سر کوچه ما گذاشته.
یه لبخند تلخ زدم(خب چیه جو گرفته بودتم) گفتم: خواهر من چه انتظاری داری تو این آرایشگاه بند می ندازن ابرو بر میدارن اپیلاسیون می کنن انتظار داشتی اسمش بذاره کوروش کبیر یا آرش؟
فکر نکنم تو عمرش انقدر قانع شده باشه


امضا کاربر
وقتی میبینی میام دنبالت التماست میکنم برگردی
فکرنکن همیشه اینطوریم یه زمانی میرسه واسه همیشه ازتمام وجودم
مثل یک تیکه اشغال میندازمت بیرون
سه شنبه 09 اردیبهشت 1393 - 13:57
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از alma به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 1377 /
alma
آفلاین



ارسال‌ها : 77
عضویت: 17 /1 /1393
تشکرها : 43
تشکر شده : 33
پاسخ : 2 RE خاطرات خنده دار
مرد بایس وقتی به زنش اخم میکنه زن تو هفتا سوراخ قایم شه
مرد بایس‎ ‎‏ تو خونه دست به سیاه و سفید نزنه
مردا موقع غذا بایس داد بزنه ضعیفه زود غذارو بیار تا نیومدم یخچالو کنم تو حلقت
مرد بایس هر روز صبح چنان داد بزنه زنش از ترس یکی از در بخوره یکی از دیوار
حالا صبر کنید تا الهام کلاسش تموم نشده بیاد خونه رو سرم خراب کنه برم بشقابارو بشورم یه سر هم به برنجم بزنم نسوزه ، اواااا راستی جورابای الهام رو هم نشستم ، حالا صبر کنید میام ادامه مرد بایس چطور باشه براتون تعریف میکنم


امضا کاربر
وقتی میبینی میام دنبالت التماست میکنم برگردی
فکرنکن همیشه اینطوریم یه زمانی میرسه واسه همیشه ازتمام وجودم
مثل یک تیکه اشغال میندازمت بیرون
سه شنبه 09 اردیبهشت 1393 - 13:59
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از alma به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 1377 /
1377
آفلاین



ارسال‌ها : 76
عضویت: 3 /2 /1393
محل زندگی: گرگان
سن: 16
شناسه یاهو: music.1377@yahoo.com
تشکرها : 17
تشکر شده : 26
پاسخ : 3 RE خاطرات خنده دار
با سپاس فراوان
سه شنبه 09 اردیبهشت 1393 - 17:57
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر

برای نمایش پاسخ جدید نیازی به رفرش صفحه نیست روی تازه سازی پاسخ ها کلیک کنید !



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :