زمان جاری : شنبه 02 تیر 1403 - 12:04 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم

تعداد بازدید 1067
نویسنده پیام
mahshid
آنلاین

ارسال‌ها : 5
عضویت: 29 /11 /1393
شعر طنز(یاد از آن روزی که بودم اولی)
یاد آن روزی که بودم اولی
ناز و طناز و عزیز و فلفلی

شاه خانه بودم و با داد و دود
هر چه را میخواستم آماده بود

وای از آن روزی که آمد دومی
نق نقو و بد ادا و قم قمی

من وزیر گشتم و افتادم زجا
دومی به جای من گردید شاه

تا به خود آیم و خودداری کنم
سومی آمد و او شد خواهرم

دختری زیبا و خوش رو مثل ماه
من و داداشم کشیدیم سوز و اه

جای سبزی و گل در زندگی
سر رسید از گرد راه چهارمی

دیگر آن خانه برایم تنگ شد
سبزی گل در نگاهم سنگ شد

داشتم میکردم عادت ناگهان
پنجمی هم پا گشود بر این جهان

گر چه بهر سوختن ۵ تن کافی نبود
ششمی هیزم شد و ما مثل دود

ناصر و منصور و شهناز و شهین احمد و فرهاد ...
هفتم مهین خانمان گردید در هم بر همی

سه قلو شد هشتمی و نهمی و دهمی
ای امان و ای امان و ای امان ای امان از دست بابا و مامان

مادرم شد بار دیگر حامله
این که آید تیم فوتبال کامله

ناصر و منصور و شهناز و شهین
احمد و فرهاد و مهناز و مهین

علیمردان خان گل و معصومه جان
آخری هم میشود دروازه بان !!!!


چهارشنبه 29 بهمن 1393 - 22:44
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر

پاسخ ها

nilo
آفلاین



ارسال‌ها : 271
عضویت: 24 /3 /1394
محل زندگی: اردبیل
تشکرها : 15
تشکر شده : 206
پاسخ : 1 RE شعر طنز(یاد از آن روزی که بودم اولی)
دوشنبه 25 خرداد 1394 - 00:05
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
aysan
آفلاین



ارسال‌ها : 17
عضویت: 26 /3 /1394
تشکرها : 190
تشکر شده : 4
پاسخ : 2 RE شعر طنز(یاد از آن روزی که بودم اولی)
عاااااااالی
چهارشنبه 27 خرداد 1394 - 18:46
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر

برای نمایش پاسخ جدید نیازی به رفرش صفحه نیست روی تازه سازی پاسخ ها کلیک کنید !



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :